سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، مؤمنِ دانایِ ژرف اندیشِ پارسایِ فروتنِ آزرمگینِ دانشورِ خوش خویِ میانه روِ با انصاف رادوست دارد . [امام علی علیه السلام]
هیچ کس
 || مدیریت  ||  شناسنامه  || پست الکترونیــک  ||  RSS  ||
سلام فرشته رویاهام

امید کرد :: سه شنبه 85/7/11 ساعت 8:44 عصر

سلام

از امروز می خوام حرفای دلم رو واست تو این وبلاگ بنویسم اخه دیگه نمی خوای ...........

همه چی از نگاه اولم شروع شود وقتی برای اولین بار اومدی خونمون وقتی تو رو دیدم یادته رو راه پلها بود همون جرقه اول دیدار کافی بود که سنگی که مثل دیوار دور بر دلم رو گرفته بود رو بشکنه دیوار سنگی دلم ویران شود و دوباره دل شیشه ایم خودنمایی کرد

بازم عاشق شودم اما این دفعه عاشق یه فرشته مغرور ............... ولی همه چی با یه معذرت خواهی تموم شود خورد شودم خدایا خورده خورد شودم خدایاااااااااااا اخر چرا و چرا فقط من مگه تو دنیای به این بزرگی فقط منم که عاشقم این همه عاشق اما انگاری سزای عشق های واقعی فقط جدایی هشتش، من مجازات شودم جرم من عشق بود جرم من عشق واقعیم بود من عاشق یه فرشته شوده بودم خدا خیلی خوب تونست مجازاتم کنه اخه هر کی عاشق فرشته هاش بشه اونها رو خورد می کنه منم خورد شودم خورد و خاکستر .........

انگاری همین دیروز بودش دقیقا یادمه هنوز یه سال از خاطره تلخ جدایی من و سمیه نگذشته بود که با خودم عهد کرده بودم که دیگه عاشق هیچ کی نشم ، ولی پای تو تویه زندگیم وا شود اولش خواستم جلوت رو بگیرم ولی دلم ناخواسته بدون اعتنا به عهدش افتاد دنبالت عاشقت شود بد جوری هم عاشقت شود ولی تو اونو نمی دیدی که داره پشت سرت قدم و می داره تو اونقدر مغرور بودی که دل بیچاره ام می ترسید قدمهاشو تند تر ورداره تا باهات هم قدم بشه ..........................

بعد از سمیه دیگه دور دلم رو یه دیوار از سنگ کشیدم که دیگه عاشق هیچ کی نشه سنگ شودنم برای خودش دنیایی داره ولی تو وقتی از جلویه در خونه دلم رد شودی دیوارهای سنگی لرزیدن فرو ریختن خورد شودن و دوباره دل آوای عاشقی سر داد عاشق شود عاشق غرورت عاشق تمام زیبایی که غیر من هیچ کس دیگه نمی تونست ببیندش واااای خدایا بازم عاشق شودم نننننننننننننننه ولی این حقیقی غیر ممکن بود .

دلم خوش بود گفتم لااقل این یکی فامیله دیگه نمی ذارم از دستم بره واسیه همین خیلی راحتتر عاشق شودم طوری که تک تک سلولهای وجودم عاشقت شودن ولی تمام این حرفا سرابی بیش نبود تموم شود دیروز وقتی اخرین میلت رو خوندم تو این چند ساله تلخ ترین میلی بود که بهم رسید اونقدر که برای هجی کردنش تو مغزم بارها رو یه جمله تمرکز می کردم درست می دیدم از همون جمله اول انگاری داشتن اهن مذاب روم دلم می ریختن یواش یواش با خوندن بیشتر میلت احساس سوزش عمیقتر می شود سوختم فرشته من خدایا چرا؟؟؟....................

الان هم دارم گوش می دم به اهنگ منصور اهنگی که همیشه منو با خودش به یه دنیای دیگه می برد دنیای که امروز دارم تجربش می کنم دنیای تلخ تنهایی

داره می خونه ......................

عید ما امسال عیدی ندارم گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم

عید ما امسال تنهای تنهام به جای عیدی عزیزم من تو رو می خوام

از وقتی رفتی غمگین خونه گریم می گیره با هر بهونه

رفتی و موندن با این همه درد هرگز نمی شه فراموشت کرد

عید ما امسال عیدی ندارم گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم

عید ما امسال تنهای تنهام به جای عیدی عزیزم من تو رو می خوام

اگر چه نیستی یاد تو اینجاست عشقت تویه قلب ماهاست

هرجا که هستی خدا به همراهت دعای خیر پشت و پنات

هر جا که رفتی خدا به همرات هرجا که هستی خدا به همرات

هر جا که رفتی خدا به همرات هرجا که هستی خدا به همرات

چقدر تلخه خدایا جدایی ..............................

می دونی تو دنیای خودتو داشتی ولی من چی یه ادم اواره و تنها که تو دنیای به این بزرگی فقط دلش به وجود نازنین تو خوش بود من به زور می خواستم خودم رو وارد دنیای رنگیت بکنم تو برام جا باز کردی خیلی راحت طوری که خودم هم باورم نمی شود ولی تو تویه دلت یه جای مجازی برام باز کردی که هر لحظه و هر زمان به خواهی خیلی راحت می تونستی پاکش کنی ولی من چی تو این چند ساله که خبر نداشتی که عاشقتم و تو این مدت یک سال تونستم با هزار امید و ارزو خودم رو رسوندم به در دلت فریاد زدم من عاشقتم در رو به روم وا کن منو ببین تو این مدت تو تمام فضای دلم رو آکنده از عشق خود کردی تک تک سلولهای وجودم عاشقت شودن با ذره ذره وجودم عشقت رو لمس کردم

یادته اون روزی که دعوامون شود گفتم تو منو انداختی بیرون از دلت شودم یه هیچ کس واقعی کسی که هیچ کس نیست هیچ جایی نداره ولی تو ناراحت شودی گفتی نگو اونقدر دوستت داشتم که نمی تونستم نه بگم گفتم چشم تو هیچ کس رو ازم گرفتی دوباره شودم همون امیدی که بودم ولی امروز چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیروز تو دو دستی همین هیچ کس رو اوردی گذاشتیش دم در خونه دلم و رفتی اما نه کار دیروز نمی تونست باشه کار اون روزیه که اومدی پیشم یادت حدود یه ماه پیش بودش برای بار دوم که اومدی بهم سر زدی ولی من ندیدمت تو هیچ کس رو گذاشته بودی ولی من نمی دیدم و یا شاید می دیدم ولی باورش نمی کردم فکر می رکدم نابودش کردی ولی نه همین هیچ کس سور مور گنده جلو وایساد گفت دیدی امید بازم برگشتم پیشت تو محکوم شودی که همیشه هیچ کس باقی بمونی تو هیچ کسی هیچ کس هیچ کس هیچ کس...............


نوشته های دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دل تنگ تر از همیشه
[عناوین آرشیوشده]

About Us!
هیچ کس
امید کرد
گدای شهر محبت سحرم
Link to Us!

هیچ کس

Hit
مجوع بازدیدها: 4449 بازدید

امروز: 14 بازدید

دیروز: 3 بازدید

Archive


پاییز 1385

In yahoo

یــــاهـو

Submit mail